چراغ دیده ی شب زنده دار من
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است .
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم شنبه های بی پناهی ، جمعه ها ی بی قراری عاقبت پرونده ام را با غبار آرزو ها خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد ،باری روی میز خالی من صفحه باز حوادث در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : شیوا
درباره وبلاگ ![]() تقدیم به همه دوستان مجازی : اسمش را می گذاریم دوست مجازی اما آن سو یک آدم حقیقی نشسته خصوصیاتش را که نمی تواند مخفی کند وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را می نویسد وقت می گذارد برایم، وقت می گذارم برایش نگرانش می شوم دلتنگش می شوم وقتی در صحبت هایم به عنوانِ دوست یاد می شود مطمئن می شوم که حقیقیست هرچند کنار هم نباشیم هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد...! آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |